جدول جو
جدول جو

معنی поднимать

поднимать
بلند کردن، بلند مدّت، بالا بردن، بالابر، بالاتر، پرچم بلند کردن، پرچم را بالا ببر
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با поднимать

принимать

принимать
پَذیرُفتَن، اِعتِراف کَردَن، تَصوِیب کَردَن، تَصوِیب کُنید، میزبانی کَردَن، میکرُوسکوپی
دیکشنری روسی به فارسی

понижать

понижать
پایین آوَردَن، پایین تَر، تَنَزُّل دادَن، تَحقِیر شُدِه اَست، کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، مَحروم کَردَن، کور کَردَن
دیکشنری روسی به فارسی