جدول جو
جدول جو

معنی обильно

обильно
بوفور، به اوج می رسد، به طور فراوان، به صورت فردی، به وفور، به طور وسیع، گسترده، فراوان
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با обильно

ухильно

ухильно
بِه طُورِ طَفرِه ای، طَلایی، غِیرِ مُتِعَهِّدانّه، غِیرِ مُتِعارِف، بِه طُورِ مُبهَم، مُبهَم
دیکشنری اوکراینی به فارسی

сильно

сильно
بِه طُورِ قَوی، بِه شِدَّت، بالا، بِه طُورِ شَدید، تَصَادُفاً، شدیداً، تیز، با قُدرَت زیاد، قُدرَتمَند
دیکشنری روسی به فارسی