جدول جو
جدول جو

معنی наклонять

наклонять
شیب دادن، پرشتاب، تمایل داشتن، تمدّن، شیب داشتن، شیب، کج کردن، کج شده
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با наклонять

отклонять

отклонять
اِنحِراف کَردَن، اِنحِصاری، جا بِه جا کَردَن، حَرَکَت کُنید، کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد، رَد کَردَن، لَغو کَردَن، لَغو
دیکشنری روسی به فارسی