معنی кромешный
кромешный
کاملاً تاریک، کاملاً بالغ
دیکشنری روسی به فارسی
واژههای مرتبط با кромешный
крошечный
крошечный
ریز، تَرَشُّح بُزاق، خیلی کوچَک، دَرَجِه بَندی، کوچَک
دیکشنری روسی به فارسی