معنی играть играть بازی کردن، بازی برای نتایج، به بازی کردن، پاداش، سرگرم کردن، سرگرم کننده دیکشنری روسی به فارسی
грати грати بِه بازی کَردَن، پاداش، سَرگَرم کَردَن، سَرگَرم کُنَندِه، بازی کَردَن، مَهارَت بازی دیکشنری اوکراینی به فارسی