جدول جو
جدول جو

معنی запутывать

запутывать
درهم و برهم کردن، دریا، آشفته کردن، ژولیده، در هم پیچیدن، هل دادن، گرفتار شدن، گرفتن
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با запутывать

записывать

записывать
ثَبت کَردَن، ثَبت شُدِه اَست، ثَبت کُنید، یادداشت کَردَن، کَارآمُوز
دیکشنری روسی به فارسی