ترجمه живой به فارسی - دیکشنری روسی به فارسی
معنی живой
- живой
- سرزنده، بازیگوش، پرنشاط، پر جنب و جوش، زنده، روشن، زنده دل، زنده کردن، سرسبز
دیکشنری روسی به فارسی
واژههای مرتبط با живой
живий
- живий
- سَرزِندِه، باشُکوه، پُرنَشَاط، پُر جُنب و جوش، تُند، زَنَدِه، رُوشَن، زِندِگی می کُنَند
دیکشنری اوکراینی به فارسی