جدول جو
جدول جو

معنی жарить

жарить
بر تست کردن، برعکس، برشته کردن، برهنگی، تابه کردن، پایداری، سرخ کردن، سرخ شده، کباب پز کردن، کباب
دیکشنری روسی به فارسی