معنی жалкий жалкий گدایی، چنگ زدن، رقّت آمیز، حیف است، قابل ترحّم، در حال تعمیر، فقیر، فقیر کردن دیکشنری روسی به فارسی
важкий важкий سَخت، مُجتَمَع، سَنگین، تاب، پُرزَحمَت، طاقَت فَرسا، ناخُوشایَند دیکشنری اوکراینی به فارسی