جدول جو
جدول جو

معنی дерзко

дерзко
با جسارت، با صدای بلند، به طور بی ادبانه، بی ادب، به طور بی احترامی، بی احساس، بی پروا، بیهوده، به طور فریبنده، نادرست
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با дерзко

дерзкий

дерзкий
گُستاخ، اِعتِماد بِه نَفس، پُررَنگ، جَسور، اِلهام گِرِفتِه شُدِه اَست، بی پَروا، جَسورانِه، چالِش گَر، مَهارَت، بی اَدَب
دیکشنری روسی به فارسی

резко

резко
بِه طُورِ تُند، باحال، بِه طُورِ تُند و بی رَحمانِه، حادّ، بِه طُورِ دَقیق، دَقیقِه، آزاردَهَندِه، زَنَندِه، بِه طُورِ شَدید، فُوق العادِه، بِه طُورِ کوتاه، نَزدیک بینی، ناگَهانی، هِندِسِه، تُند، شدیداً، طَنز
دیکشنری روسی به فارسی