جدول جو
جدول جو

معنی грубо

грубо
خشن، برش دادن، به طور فاحش، به شکلی فاسد، به طور خشن، با صدای خشن، با عصبانیّت، بی ادبانه، بی ادب، به طور بی احترامی، توهین آمیز، به طور بی ادب، جسورانه، به طور بی ادبانه، با خشونت، خوش بینانه، غیر مادّی، به طور ناهموار، متناوب، به طرز وحشتناک، وحشتناک، خام
دیکشنری روسی به فارسی

واژه‌های مرتبط با грубо

грубо

грубо
بِه طَرزِ وَحشَتناک، بِه طَرزِ وَحشَتناکی، بِه طُورِ خَشِن، با تُندی، بِه طُورِ بی اِحتِرامی، تُوهین آمیز، بِه طُورِ بی اَدَبانِه، مُهِمّ نیست، خَشِن، ناگَهانی، بی اَدَبانِه، با عَصَبانیَّت، بِه طُورِ ناهَموار، مُتِناوِب، بِه طُورِ بی اَدَب، بی اَدَب، زِبَر، مَهارَت، خام
دیکشنری اوکراینی به فارسی