معنی высокомерный высокомерный متکبّر، از خود راضی، مغرور، به صورت غیرقانونی، بالا طلب، بالاترین، فاخر، تمام کردن، لاف زن دیکشنری روسی به فارسی
высокомерно высокомерно بِه طُورِ مَغرورانِه، بِه صورَتِ مَفهومی، با غُرور، بِه طَرزِ فَحّاشی، با تَکَبُّر، با اِحتِرام، با اِفتِخار، بِه طُورِ مُتِکَبِّرانِه، با شُکوه، مُتِکَبِّرانِه، با رَوِشِ تَحقیر آمیز، رُسوایی، خُودبینَانِه، مَشعَل دیکشنری روسی به فارسی