معنی блестящий блестящий درخشان، خیره کننده، ریش دار، زبان، سوسو زدن، شعله ور شدن دیکشنری روسی به فارسی
блестяще блестяще بِه طُورِ بَرّاق، بَراَنداز، بِه طُورِ دِرَخشان، دِرَخشان، رُوشَن، بِه طُورِ فِلاش، فِئودالی دیکشنری روسی به فارسی