معنی беспокоить беспокоить زحمت دادن، خزیدن، مزاحمت کردن، قطع کردن، آزار دادن، طمع، مرعوب کردن، مضطرب کردن، مزاحم، نگران بودن، نگرانی دیکشنری روسی به فارسی