معنی varrer
varrer
جاروب کردن، جارو کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با varrer
barrer
barrer
جاروب کَردَن، جارو کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
narrer
narrer
شَرح دادَن، رِوایَت کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
varier
varier
تَغییر دادَن، مُتِفاوِت اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garder
garder
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید، نِگَهبانی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
narrar
narrar
شَرح دادَن، رِوایَت کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amarrer
amarrer
پارک کَردَن، لَنگَر اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
verter
verter
ریختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
karier
karier
حِرفِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
serrer
serrer
سِفت کَردَن، فِشار دادَن، فِشُردَن، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی