معنی vacilar
- vacilar
- لنگیدن، تزلزل، لنگ لنگان راه رفتن
واژههای مرتبط با vacilar
vacilar
- vacilar
- تَزَلزُل کَردَن، تَردِید کُنید، لَنگیدَن
vacinar
- vacinar
- واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
vaciar
- vaciar
- تُوخَالِی کَردَن، خالی، خالی کَردَن
vigilar
- vigilar
- پُلیس را نَظارَت کَردَن، تَمَاشَا کُن
vaciller
- vaciller
- لَرزیدَن، تاب خُوردَن، لَنگ لَنگان راه رَفتَن
vacunar
- vacunar
- واکسَن زَدَن، واکسینِه کَردَن
vacilador
- vacilador
- شَخص مُرَدَّد، نَوَسَان ساز
validar
- validar
- تَأیید کَردَن، اِعتِبار سَنجی
vacillare
- vacillare
- لَرزیدَن، لَنگیدَن