معنی vacilante
vacilante
لرزان، متزلزل، دمدمی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با vacilante
vacilante
vacilante
دَمدَمی، مُرَدَّد، لَرزان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vacillante
vacillante
دَمدَمی، مُتِزَلزِل، لَرزان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
oscilante
oscilante
لَرزِش، دَر حالِ نَوَسَان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vigilante
vigilante
مُراقِب، هوشیار، هوشیارانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vacillant
vacillant
دَمدَمی، مُتِزَلزِل، لَرزَنده، لَرزان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vigilante
vigilante
مُراقِب، هوشیار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
oscilante
oscilante
لَرزِش، دَر حالِ نَوَسَان، لَرزان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
macinante
macinante
خُردکُنَندِه، سَنگ زَنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
variante
variante
گونِه، نُوع
دیکشنری فرانسوی به فارسی