معنی unção
unção
تدهین، مسح کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با unção
função
função
عَمَلکَرد، تابِع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
junção
junção
تَقَاطُع، مَحَلِّ اِتِّصال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
união
união
اِنسِجام، وَحدَت، اِتِّحاد
دیکشنری پرتغالی به فارسی