معنی transplantar
transplantar
کاشتن، پیوند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با transplantar
transplanter
transplanter
کاشتَن، پِیوَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trasplantar
trasplantar
کاشتَن، پِیوَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
transplantado
transplantado
کاشتِه شُدِه، پِیوَند زَدِه شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
transplantasi
transplantasi
پِیوَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
transplanté
transplanté
کاشتِه شُدِه، پِیوَند زَدِه شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
transplante
transplante
پِیوَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی