معنی trabalhoso
trabalhoso
سخت کوشانه، پر زحمت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با trabalhoso
trabalhado
trabalhado
زَحمَت کِشیدِه، کار کَرد، کاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی