معنی tontura
tontura
سرگیجه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با tontura
postura
postura
حالَت بَدَن، مُوقِعِیَت، مَوضِع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
torturar
torturar
شِکَنجِه دادَن، شِکَنجِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tontería
tontería
بی خُود بودَن، مُزاحِمَت، بی مَعنی، حِماقَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
soltura
soltura
شُل بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
postura
postura
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
postura
postura
حالَت بَدَن، وَضعِیَت بَدَن، مَوضِع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pontuar
pontuar
نُقطِه گُذاری کَردَن، نُمرِه، اِمتِیاز دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
postura
postura
قامَت، مُنَظَّم بودَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
torturar
torturar
شِکَنجِه دادَن، شِکَنجِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی