معنی termo
termo
دوره، مدّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با termo
terme
terme
دَورِه، مُدَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
terco
terco
لَجباز، سَرسَخت، نَظَر مِحوَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fermo
fermo
اُستُوار، مُتِوَقِّف شُد، مُحکَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
terzo
terzo
سِوُّم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
terno
terno
لَطیف بودَن، کُت و شَلوار، نَرم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
termos
termos
اِصطِلاحات، شَرایِط
دیکشنری پرتغالی به فارسی