معنی tentar
tentar
تلاش کردن، برای امتحان کردن، وسوسه کردن، سعی کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با tentar
tentar
tentar
فَریب دادَن، وَسوَسِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tenter
tenter
فَریب دادَن، تَلاش کَردَن، وَسوَسِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sentar
sentar
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sentar
sentar
صَندَلی گُذاشتَن، بَرایِ نِشَستَن، نِشَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tentare
tentare
تَلاش کَردَن، سَعی کُنید، وَسوَسِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
testar
testar
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
montar
montar
زین گُذاشتَن، سَوار کَردَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
patentar
patentar
اِختِراع ثَبت کَردَن، ثَبت اِختِراع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pensar
pensar
فِکر کَردَن، فِکر کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی