معنی surrado
surrado
فرسوده، کهنه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با surrado
aserrado
aserrado
دَندانِه دار، اَرِّه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sagrado
sagrado
مُقَدَّس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cerrado
cerrado
قُفل شُدِه، بَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
surtido
surtido
دَستِه بَندی، مَجموعِه ای
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
curvado
curvado
دارایِ اِنحِنا، خَم شُدِه، مُنحَنی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
borrado
borrado
تاریک، تار شُد، مُبهَم، کَثیف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forrado
forrado
فَرش شُدِه، رَدیف شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sagrado
sagrado
مُقَدَّس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
curvado
curvado
خَمیدِه، مُنحَنی، دارایِ اِنحِنا
دیکشنری پرتغالی به فارسی