معنی suor
suor
عرق کردن، عرق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با suor
suar
suar
عَرَق ریختَن، عَرَق، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
supor
supor
فَرض کَردَن، فَرض کُنید، گُمان کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sur
sur
جُنوبی، جُنوب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
suo
suo
مَربوط بِه آن، او
دیکشنری ایتالیایی به فارسی