معنی sucção
sucção
مکش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با sucção
função
função
عَمَلکَرد، تابِع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
facção
facção
جِناح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
ficção
ficção
داستان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
junção
junção
تَقَاطُع، مَحَلِّ اِتِّصال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sanção
sanção
تَحرِیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dicção
dicção
دیکتِیشِن، دیکشِنِری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sucio
sucio
ناپاک، کَثیف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
seção
seção
بَخش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sucho
sucho
بِه طُورِ خُشک، خُشک، کوتاه
دیکشنری لهستانی به فارسی