معنی submissão
submissão
تسلیم پذیری، تسلیم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با submissão
submisso
submisso
تَوَاضُع کُنَندِه، مُطیع، فَرمانبَردار، بِه طُورِ مُطیع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
submersão
submersão
غَرق شدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی