معنی sorver
sorver
جرعه ای نوشیدن، جرعه جرعه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با sorver
sorber
sorber
جُرعِه ای نوشیدَن، جُرعِه جُرعِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
server
server
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
server
server
سِرویس دَهَندِه، سِروِر
دیکشنری هلندی به فارسی
former
former
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
forger
forger
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
forcer
forcer
اِجبار کَردَن، زور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morder
morder
گاز گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sauver
sauver
ذَخیرِه کَردَن، ذَخیرِه کُنید، نَجَات دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sevrer
sevrer
اَز شیر دور کَردَن، اَز شیر گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی