معنی sobrecarregado
sobrecarregado
مغموم، بیش از حد بارگذاری شده است
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با sobrecarregado
sobrecarregar
sobrecarregar
بار زیاد کَردَن، اِضافِه بار، غَرق کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی