معنی separado
separado
جدا شده، جدا کردن، جدا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با separado
separado
separado
جُدا، جُدا کَردَن، جُدا شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reparado
reparado
مَرِمَّت شُدِه، تَعمیر شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
separador
separador
جُداکُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
separato
separato
جُدا، جُدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
reparado
reparado
مَرِمَّت شُدِه، تَعمیر شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
separador
separador
جُداکُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
preparado
preparado
آمادِه، آمادِه شُدِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
esperado
esperado
مُنتَظِر شُدِه، اِنتِظار می رَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
separare
separare
جُدا کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی