معنی sanção
sanção
تحریم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با sanção
bênção
bênção
دُعایِ خِیر، بَرَکَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
função
função
عَمَلکَرد، تابِع
دیکشنری پرتغالی به فارسی
facção
facção
جِناح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
junção
junção
تَقَاطُع، مَحَلِّ اِتِّصال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
isenção
isenção
مُعافِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mandão
mandão
رَئیس مَآب، رَئیس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inação
inação
عَدَمِ فَعّالیَّت، بی عَمَلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sucção
sucção
مَکِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
santo
santo
مُقَدَّس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی