معنی salgado
salgado
ملحی، شور، نمکین شده
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با salgado
salado
salado
مِلحی، شور، نَمَکین شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
delgado
delgado
لاغَر، باریک، نَازُک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
halagado
halagado
مَحبوب شُدِه، مُتِمَلِّق
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rasgado
rasgado
پارِه پارِه، پارِه شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calmado
calmado
آرامِش دادِه شُدِه، آرام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sellado
sellado
مُهر و موم شُدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sesgado
sesgado
جانِبدار، مُغرِضانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
salvador
salvador
نَجَات دَهَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sagrado
sagrado
مُقَدَّس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی