معنی ruim
ruim
بد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با ruim
ruim
ruim
بِه طُورِ راحَت و جادار، جادار، گَستَردِه، وَسیع، بِه طُورِ وَسیع
دیکشنری هلندی به فارسی