معنی rotação
rotação
چرخش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با rotação
notação
notação
یادداشت، نِشانِه گُذاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
estação
estação
ایستگاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
locação
locação
اِجارِه نِشینی، اِجارِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
proteção
proteção
حِفاظَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
vocação
vocação
شُغل، حِرفِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
citação
citação
اِستِشهاد، نَقلِ قُول
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mutação
mutação
جَهش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reação
reação
وَاکُنِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
coação
coação
اِجباری، اِجبار
دیکشنری پرتغالی به فارسی