معنی rosnar
rosnar
غرغر کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با rosnar
roseur
roseur
صورَتی، صورَتی تَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
raspar
raspar
خراشیدَن، خَراش دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rasgar
rasgar
بُریدَن، پارِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rascar
rascar
خراشیدَن، خَراش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
restar
restar
تَفرِیق کَردَن، کَم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reinar
reinar
حُکومَت کَردَن، سَلطَنَت کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
roncar
roncar
خُر خُر کَردَن، خُرّوپُف کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rodear
rodear
اِحاطِه کَردَن، را اِحاطِه کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rociar
rociar
اِسپَری کَردَن، اِسپَری، پاشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی