معنی riscar
riscar
رگه انداختن، خط زدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با riscar
rascar
rascar
خراشیدَن، خَراش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
piscar
piscar
پِلک زَدَن، چِشمَک زَدَن، سوسو زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
discar
discar
شُمارِه گِرِفتَن، شُمارِه گیری کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fiscal
fiscal
مالیاتی، مالیات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rincer
rincer
آبکَشی کَردَن، آبکَشی کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fiscal
fiscal
دادسِتان، مالی، مالیاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pescar
pescar
ماهی گِرِفتَن، ماهیگیری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
raspar
raspar
خراشیدَن، خَراش دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rasgar
rasgar
بُریدَن، پارِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی