معنی rir
rir
پوزخند زدن، برای خندیدن، خندیدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با rir
rire
rire
پوزخَند زَدَن، بِخَند، خَندِه، خَندیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vir
vir
آمَدَن، بیا
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bir
bir
یِک، یِکی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kir
kir
آلودِگی، خاک، کَثیفی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ir
ir
رَفتَن، بِرو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ir
ir
رَفتَن، بِرو
دیکشنری پرتغالی به فارسی