معنی reverter
reverter
برگشت دادن، معکوس، برعکس کردن، برگشتن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با reverter
revertir
revertir
بَرعَکس کَردَن، بَرگَرداندَن، بَرگَشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reporter
reporter
تَعویق اَنداختَن، بِه تَعویق اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
renverser
renverser
بَرگَشت دادَن، ریختَن، سَرنِگون کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
breveter
breveter
اِختِراع ثَبت کَردَن، ثَبت اِختِراع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Bewerter
Bewerter
اَرزیاب
دیکشنری آلمانی به فارسی
revender
revender
دُوبارِه فُروختَن، فُروش مُجَدَّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inverter
inverter
مَعکوس کَردَن، مَعکوس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
revender
revender
دُوبارِه فُروختَن، فُروش مُجَدَّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dezerter
dezerter
فَراری
دیکشنری لهستانی به فارسی