معنی retrato
retrato
تصویرسازی، پرتره
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با retrato
vetrato
vetrato
شیشِه ای، لُعاب دار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
retraité
retraité
بازنِشَستِه، بازنِشَستِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
retraite
retraite
بازنِشَستِگی، عَقَب نِشینی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
retratar
retratar
تَصوِیر کِشیدَن، بِه تَصوِیر کِشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
retratar
retratar
تَصوِیر کِشیدَن، بِه تَصوِیر کِشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
retrair
retrair
بازپَس کِشیدَن، پَس گِرِفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gettato
gettato
دور ریختِه شُدِه، پَرتاب شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rettorato
rettorato
کِشیش خانِه، ریاسَت دانِشگاه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
centrato
centrato
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی