معنی retidão
retidão
درستی، عدالت، راستی، راست کرداری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با retidão
aptidão
aptidão
شایِستِگی، تَنَاسُبِ اَندام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lentidão
lentidão
بی حالی، کُندی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
petição
petição
دَرخوٰاست، دادخواست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
residuo
residuo
باقی ماندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gratidão
gratidão
قَدردانی، سِپاسگُزاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
retiro
retiro
عَقَب نِشینی، خُروج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
retiro
retiro
عَقَب نِشینی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fetido
fetido
بَدبُو، مُتَعَفِّن، بوی بَد، زَنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی