معنی resolúvel
resolúvel
قابل حلّ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با resolúvel
insolúvel
insolúvel
حَلّ نَشُدَنی، نامَحلول
دیکشنری پرتغالی به فارسی
resolver
resolver
حَل کَردَن، حَلّ کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
resolver
resolver
حَل کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی