معنی resistência
resistência
استقامت، مقاومت، سختی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با resistência
resistencia
resistencia
سَختی، اِستِقامَت، مُقاوِمَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
assistência
assistência
کُمَک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
insistência
insistência
پُررویی، اِصرار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
persistência
persistência
پایداری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
resiliência
resiliência
تاب آوَری، اِنعِطاف پَذیری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
existência
existência
وُجُود
دیکشنری پرتغالی به فارسی