معنی repartição
repartição
تخصیص، خرابی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با repartição
reaparição
reaparição
بازگَشت، ظُهور مُجَدَّد، تِکرَار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
repetição
repetição
تِکرَار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reparação
reparação
جُبران، تَعمیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
partição
partição
تَقسیم بَندی، پَارتِیشِن
دیکشنری پرتغالی به فارسی