معنی reclamar
- reclamar
- ادّعا کردن، شکایت کردن، زاری کردن
واژههای مرتبط با reclamar
reclamar
- reclamar
- اِدِّعا کَردَن، اِدِّعا، بازپَس گیری
reclamare
- reclamare
- بازپَس گیری، اِدِّعا
declarar
- declarar
- اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَد، بَیان کَردَن
exclamar
- exclamar
- فَریاد زَدَن
reclutar
- reclutar
- اِستِخدام کَردَن
reclinar
- reclinar
- لَمس، تِکیِه دادَن
rechazar
- rechazar
- اِمتِناع کَردَن، کاهِش می یابَد، رَد کَردَن
proclamar
- proclamar
- اِعلام کَردَن، اِعلام کُنید
declarar
- declarar
- اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَند، بَیان کَردَن