معنی reasemblar
reasemblar
دوباره جمع کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با reasemblar
reasemblar
reasemblar
دُوبارِه جَمع کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ressembler
ressembler
شَباهَت داشتَن، شَبیه
دیکشنری فرانسوی به فارسی