معنی reaplicação
reaplicação
دوباره درخوٰاست، استفاده مجدّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با reaplicação
replicação
replicação
تَکثِیر، هَمانَند سازی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
explicação
explicação
تَوضِیح
دیکشنری پرتغالی به فارسی
realocação
realocação
بازتَخصیص، جابِجایی، اِستِقرار مُجَدَّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
realização
realização
دَستاوَرد، تَحَقُّق، دَستیابی، دَرک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
aplicação
aplicação
دَرخوٰاست، کاربُرد
دیکشنری پرتغالی به فارسی