معنی realocação
realocação
بازتخصیص، جابجایی، استقرار مجدّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با realocação
relocação
relocação
اِنتِقال، جابِجایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reaplicação
reaplicação
دُوبارِه دَرخوٰاست، اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
realização
realização
دَستاوَرد، تَحَقُّق، دَستیابی، دَرک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
replicação
replicação
تَکثِیر، هَمانَند سازی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alocação
alocação
اِختِصاص، تَخصِیص، سَهمیِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی