معنی reabilitar
reabilitar
بازسازی کردن، توانبخشی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با reabilitar
rehabilitar
rehabilitar
بازسازی کَردَن، تَوانبَخشی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desabilitar
desabilitar
غِیرِفَعّال کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reabilitador
reabilitador
بازتَوان کُنَندِه، تَوانبَخشی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
riabilitare
riabilitare
بازسازی کَردَن، تَوانبَخشی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
debilitar
debilitar
ضَعیف کَردَن، تَضعیف شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
habilitar
habilitar
فَعّال کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
habilitar
habilitar
فَعّال کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی