معنی presumir
presumir
گمان کردن، فرض
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با presumir
presumir
presumir
اِفتِخار کَردَن، خودنَمایی کَردَن، گُمان کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
resumir
resumir
خُلاصِه کَردَن، رِزومِه، مُختَصَر کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
resumir
resumir
مُختَصَر کَردَن، خُلاصِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
presumido
presumido
اِفتِخارکُنَندِه، اَز خُود راضی، مَغرور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
presidir
presidir
رَئیس بودَن، ریاسَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
présumer
présumer
گُمان کَردَن، فَرض
دیکشنری فرانسوی به فارسی
presumere
presumere
گُمان کَردَن، فَرض کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
presidir
presidir
رَئیس بودَن، ریاسَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی