معنی predação
predação
شکارگری، شکار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با predação
predicação
predicação
گُزارِه بَندی، پیش بینی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
precaução
precaução
اِحتیاط
دیکشنری پرتغالی به فارسی
perdição
perdição
هَلاکَت، نابودی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
produção
produção
تَولِید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
privação
privação
مَحرومِیَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gradação
gradação
دَرَجِه بَندی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
redução
redução
کاهِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sedação
sedação
بی هوشی، آرام بَخش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reação
reação
وَاکُنِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی